برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد، یک افق است،
یک منظر معنوی است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کردهایم؛
نه یک بار و نه دو بار، به تعداد شهدایمان.
چقدر این زیارت کربلا با دفعات قبل فرق داشت ،
چقدر امام و شهدا در این زیارت دیده می شدند همچنین آقا.
اصلا نمی شد امام و آقا و شهدا رایاد نکنی.
چقدر با بعضی شهدا و جملاتشان مانوس بودیم.
مخصوصا این جملات سید مرتضای آوینی :
(بعضیها ما را سرزنش میکنند که چرا دم از کربلا میزنید و از عاشورا.
آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد، یک افق است،
یک منظر معنوی است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کردهایم؛ نه یک بار و نه دو بار، به تعداد شهدایمان.)
این جملات چقدر امسال محسوس و قابل مشاهده بود ، می شد این جملات را با گوشت و پوست و استخوان لمس کرد.
آوینی چه افق دیدی داشت ؟! کجاها را می دید ؟
و ساده لوحانی که افق دیدشان بیشتر از نوک بینی شان نیست در برابر این جملات چه برخوردهایی با او کردند ؟!
چقدر حال و هوای رزمایشی و عملیاتی بر این زیارت حاکم بود.
شاید اگر زیارت اربعین امسال را بزرگترین رزمایش تاریخ اسلام بنامیم،
بیراهه نگفته باشیم و به نظر حقیر این رزمایش علاوه بر آثار محسوس ونامحسوس مادی و معنوی که داشت
و در آینده بیشتر نمایان خواهد شد رزمایش صرف هم نبود،
رزمایش در شرایط عادی و معمولی هم نبود، بیشتر به رزمایش قبل از عملیات بزرگ و سرنوشت ساز شبیه بود.